ببار ای برف
ببار ای برف غمگین بر مزارش
به من میگفت برفو دوست داره
به من میگفت اگه آروم بباره
به من میگفت این برف زمستون
همینکه آب شه اونوقت بهاره
ببار ای برف
ببار ای برف سنگین بر مزارش
ببار ای برف
ببار ای برف غمگین بر مزارش
به وقت بازی تو برف زمستون
صدای گام هاش وقتی می شد دور
پی او میدویدم توی برف ها
به من میگفت ندو لیزه زمین ها
بپوشان بستر پاکش به پاکی
بگو با او که من با خرس کوکی
برای خنده هاش دلتنگ گشتیم
به دنبالش همه جاها رو گشتیم
ببار ای برف
ببار ای برف سنگین بر مزارش
سر اومد زمستون
شکفته بهارون
گل سرخ خورشید باز اومد و شب شد گریزون
گل سرخ خورشید باز اومد و شب شد گریزون
کوهها لاله زارن
لاله ها بیدارن
تو کوهها دارن گل گل گل آفتابو میکارن
تو کوهها دارن گل گل گل آفتابو میکارن
توی کوهستون
دلش بیداره
تفنگ و گل و گندم
داره مییاره
توی سینه اش جان جان جان
توی سینه اش جان جان جان
یه جنگل ستاره داره
جان جان
یه جنگل ستاره داره
یه جنگل ستاره داره
جان جان
یه جنگل ستاره داره
سر اومد زمستون
شکفته بهارون
گل سرخ خورشید باز اومد و شب شد گریزون
گل سرخ خورشید باز اومد و شب شد گریزون
کوهها لاله زارن
لاله ها بیدارن
تو کوهها دارن گل گل گل آفتابو میکارن
تو کوهها دارن گل گل گل آفتابو میکارن
توی کوهستون
دلش بیداره
تفنگ و گل و گندم
داره مییاره
توی سینه اش جان جان جان
توی سینه اش جان جان جان
یه جنگل ستاره داره
جان جان
یه جنگل ستاره داره
یه جنگل ستاره داره
جان جان
یه جنگل ستاره داره
می شد همون اول آذر بود
دم در جلو رئیس
یه چاکرم نوکرم بیام
و دولا خم روی میز
بشم مثه بقیه و
قی شه خِفت از گلوم
یه کم ریش و رابطه داشتم
که رام بدن تو خودشون
یه در بود رو به دره
کوتاه بیا از مرامت
گرگم باشی، میشی بره
یه ذره درد نیس که بگی
یکی دو روزه خوب شه
یه دریاس بی ماهی
که فقط کوسه توشه
نوش جونت بابا نداشت
تو هم فقیر باس بمیری
یا اینکه ببری از زندگی
و تفنگ دس بگیری
ولی گلوله بو گل نمیده
همه حرفن، عملا هیچ
فقط یکی هس که میمونه
فقط یکیه که میدونه
کسی خیرتو نمیخواد
غیر اون که دوست داره
یکی همیشه هس که
ضرری هم باهاش سود میاره
یکی هس که شونهاس
امنه سرت روی شونهش
یکی هس که سرپناه بیکسیته
روح خونهاش
یکی هس که رمز نجاته
از این دیوونه خونه
تو سقوط زبونت
هی اسمشو میخونه
یکی هس که به پای تو
کویر میشه و میخشکه
یکی هس که گرههاتو
وا میکنه تو هر مشکل
اونقد بزرگه که ضعفاتو
تو روت نزنه
اونقد رفیقه که حرفاشو
تو روت میزنه
اونقد هس، که وقتی نیس
حالت خراب بده
یکی هس که وقتی نیست
فقط تویی و عربده
اونقد پاته که تا اونور دنیا هم بات میاد
اون میدونه که این راه
یه همبغض و هم پا میخواد
وقتی چاه چشات خشک شده
از زور گریههات
وقتی جادهی پیش روت
هر چی میری کش میاد
وقتی یخ زده رابطهها
تو دلت به اون گرمه
اون که با توئه
تا نشکنی، تو فشار زیاد
اون که منطق وجودش
با دیوونگیت جفته
اونکه لگد خورده از اسب
اما از اصل نمیفته
وقتی نباشی انگار که هستم و گویا که نیستم روز که رفتی من با تمامه وجودم گریستم
خداحافظی کردی یکجوری که انگار دیگه بر نمیگردی
اشکهات شده بوسه یکجوری که انگار سرا پا همه دردی
سراپا همه دردی دیگه برنمی گردی
بار غم رو شونه بردمش تا خونه جای خالیتو دیدم اشکها شد روونه
بجز عطر خیالت نبود ازتو نشونه می دونم که پس از توو دلم تنها می مونه
ولی احساس من صادقترین میگه که او هنوزم بهترین
دیگه دل واپسی نقشی نداره آخه اونم خودش عاشقترین
آره دل واپسی نقشی نداره آخه اونم خودش عاشقترین
بار غم رو شونه بردمش تا خونه جای خالیتو دیدم اشک ها شد روونه
بجز عطر خیالت نبود از تو نشونه می دونم که پس از تو دلم تنها میمونه
وزیدن گرفتهست باد خزان
به گوش آید از دور داد خزان
گل و سبزه و برگهاي قشنگ
مباشید غافل ز یاد خزان
نخواهد ز بین شما هیچ یک
برد جان بدر از جهاد خزان
به سویی فتد هر یک از جمعتان
ز توفان تند ز یاد خزان
کنونی که هستید بر شاخهها
به دور از گزند و عناد خزان
از این بزم جانبخش سودی برید
که محوش کند انجماد خزان
مطالب جديد تر | مطالب قدیمی تر |
.: Weblog Themes By Pichak :.